بی قرار است. از صبح یکسره با خودش کلنجار می رود. به بچه هایش که خوابیده اند می نگرد. می داند که خانمش خواب نیست و فقط چشم بر هم نهاده و نگران است. سیگار از پی سیگار است که دود می کند. با هر پکی که به سیگار می زند این جمله را تکرار می کند: نه، نه٬ نمی شه. این طوری نمی شه. غروب آن روز، باقی مانده پولش را پس از خریدن آنچه که مورد نظرش است، برای خریدن چند سیخ کباب و شیشه ای دوغ پرداخت می کند. زن و فرزندانش نگران و منتظر آمدنش هستند. چهره گشوده و آنان را تنگ در آغوش می کشد.
فرزندان، اینگونه به خود جرات می دهند و پدر را دوره می کنند. یکی از آنها دل به دریا زده و از پدر کفشی و کیفی در آستانه گشوده شدن مدارس می خواهد. آنگونه که تصور شود جیب هایش پر از پول است، رو به دیگر فرزندش کرده و می پرسد مگر او چیزی نمی خواهد؟
می دانم خواهی گفت اخراج شده ای و آه در بساطت نیست و من را شاید به باد کتک هم بگیرید. اشک در چشمانش حلقه بسته و شاید آخرین سیگارش را روشن کرده و در افکارش گم می شود. با زن و فرزندانش شام را با لذت می خورد. به هنگام خواب آنان را در آغوش می گیرد. صبح دیگر هیچ کس نه کیفی خواست و نه کسی کفشی خرید. نه کسی نگران چشم برهم خود را به خواب زد و نه اشکی بر چشمی حلقه نبست.
نظام طبقاتی سرمایه داری از آغاز پیدایی خود پر است از چنین حوادث تلخ و دردناکی که بی شک، قلب هر انسان شریفی از شنیدنش به درد خواهد آورد. این سر نوشت بسیاری از خانواده هایی است که در نظام سرمایه داری و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زندگی تلخی را می گذرانند. نظامی که اساس آن بردگی و کار مزدی است. طبقه ای که خود خالق تمام ثروت های اجتماعی است اما محروم از کلیه آن ها می باشد. تا آنجا که شنیدن اخبار خود کشی فردی و خانوادگی به بخش لایتجزای اخبار تبدیل شده است. این نظام بردگی است و دولت برده داران این نظام، هر گاه خواسته٬ خرج جنگ و جنگ افزار هایش را به کارگران و توده های فقیر تحمیل کرده است. هر گاه در بحران اقتصادی قرار گرفته دستمزد طبقه کارگر را به بهانه کاهش هزینه ها به شدت پایین آورده و کارگران را گروه گروه اخراج می کند.
کاهش دستمزدها و اخراج های گسترده کارگران و تهی دستان٬ مساوی مرگ و نابودی بسیاری از خانواده های آنان است. مساوی رشد بزهکاری٬ تن فروشی٬ اعتیاد و بسیاری از معضلاتی است که پشته پشته قوانین ارتجاعی برای مقابله با آنها توسط مجالس نامحترم دولتهای سرمایه داران به تصویب می رسند. با چنین شرایطی که گریبانگیر طبقه کارگر ایران است٬ یعنی دستمزد های پایین٬ موج وسیع اخراج ها٬ حذف یارانه ها که منجر به افزایش شدید قیمتها خواهد شد.
درست با چنین شرایطی تا چند روز دیگر اول مهر ماه است و مدارس باز گشایی خواهند شد. جیب های خالی کارگران٬ که قدرت خریدشان را تا تقریبا صفر رسانده است به همراه افزایش قیمت های کالا و خدمات٬ چون لبه های یک قیچی که در دست دولت سرمایه داران است به جان زندگی کارگران و زحمتکشان افتاده است. هزینه های آموزش و درس خواندن در جمهوری اسلامی٬به گونه ای افزایش یافته است که بسیاری از خانواده های کارگری از عهده آنها بر نیامده و تامين آن به معضل بزرگی برای آنها تبدیل شده است.
در شهرهای بزرگی همچون تهران، اصفهان، شیراز و کرج و... گرفتن شهریه از سوی مدارس دولتی امری عادی شده است و مدرسه ای که در آن شهریه دریافت نشود به ندرت پیدا خواهد شد. هر چند در آنها نیز تحت عنوان های کمک به مدرسه پول دریافت می شود. شرایط شغلی و دستمزدی معلمان نیز به گونه ای است که هیچ گونه رغبتی به ادامه کار خود نداشته و اعتزاضات خودشان را گاه با کم کاری و عدم اجرای برنامه های درسی و آموزشی نشان می دهند.
این وضعیت فرزندان خانواده های کارگران را که از نظر حتی معیشتی دچار مشکل هستند را در شرایط وحشتناکی قرار می دهد. یا می بایست به تدریس خصوصی که معلمان همان مدارس راه انداخته اند روی بیاورند و یا برای همیشه تحصیل را ترک کرده و به صف ارتش بیکاران بپیوندند که در شرایط کنونی راه دوم بیشتر گشوده است تا راه حل اول. تشدید فشارهای همه جانبه بر طبقه کارگر و دیگر مزد بگیران، نتیجه تداوم حکومت جهل و خرافه سرمایه داران جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی حاکمیتی است که پایه های آن علاوه بر ستم طبقاتی، بر جهل و باز تولید خرفات مذهبی است. آنگونه که مدارس دخترانه حتی ابتدایی را مسقف نموده است. نو نهالان مدارس ابتدایی را مجبور به پوشیدن مانتو و مقنعه کرده و شادابی و نشاط کودکانه را از آنان می گیرد. جدایی جنسیتی را به دانشگاهها تحمیل کرده و دانشگاهیان را در شرایطی قرار داده که همیشه احساس کنند تحت نظر هستند. از جمله اقدام اخیر وزارت به اصطلاح علوم جمهوری اسلامی دریافت اجاره از مهمان های دانشجویان است که می توان به آن اشاره کرد. مطابق این شرایط جدید دانشجویان فقط سه روز در هفته حق دارند مهمان داشته باشند و به ازا هر مهمان شبی 2500 تومان می بایست به حساب دانشگاه پول واریز شود.
جمهوری اسلامی و عناصر اطلاعاتی آن در صددند در آستانه گشوده شدن دانشگاهها فشار را بر دانشجویان کمونیست و آزادیخواه تشدید کرده و آنان را از هر حرکت اعتراضى و سرنگونی طلبانه باز دارد. واقعيت اينست که ناقوس سرنگونی این حکومت توسط طبقه کارگر و مردم معترض به صدا در آمده است. در اول مهر ماه با گشوده شدن مدارس و دانشگاهها، صف دیگری از مبارزه مجددا در برابر حکومت کشوده خواهد شد. اول مهر ماه را به تمام دانش آموزان و دانشجویان ایران شاد باش می گویم و آرزوی سالی همراه با تحرک هر چه بیشتر در عرصه های مبارزاتی بر علیه جهل و خرافه و جمهوری اسلامی را دارم. *